دفترچه یادداشت

دفترچه یادداشت

فرزندان معنوی خمینی

دوشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۳۸ ق.ظ

چیزهایی هست مالِ انقلابِ اسلامی. این چیزها بس که در زمان جریان دارند، صاحب ندارند. این چیزها مؤلفه‌های تمدنِ جدیدِ ما هستند. جورِ دیگری هم می‌توان این‌چیزها را تعریف کرد. یک تعریفِ سلبی. این‌ چیزها تفاوتِ دو دوره‌اند. تفاوتِ دوره‌ی پیش از انقلابِ اسلامی و دوره‌ی پس از آن. و این‌ها، فرزندان معنوی خمینی‌اند؛ بماند که در این روزگار، گروهی حتی خمینی(ره) را هم به عنوان تفاوت پیش و پس از انقلاب نمی‌شناسند.

در سینما به گمانِ من حاتمی‌کیا جزوِ این تفاوت‌هاست. پیش‌تر هم در نقدی روی روبانِ قرمزش نوشته بودم: "این همه وزیر و وکیل که صبح تا شب از سینمای دینی و هنر دینی دم می‌زنند، باید بدانند که مدیونِ حاتمی‌کیا هستند. اگر نبود حاتمی‌کیا با یک مشت صحنه‌ی کلوزآپِ معنویت و دو سه تا الموت لصدام و فصولِ مستوفایی در رمبوبازی، هرگز نمی‌شد دم از این حرف‌ها زد. از این طرف حجاب و عرفانِ کشکی و از آن طرف رقص و لات‌بازی را که بگذارید کنار، حاتمی‌کیا مهم‌ترین تفاوتِ سینمای پیش از انقلاب و پس از آن است." رسولِ ملاقلی‌پور و کمالِ تبریزی هم فیلمِ جنگ ساخته‌اند. مجید مجیدی و میرکریمی هم فیلمِ دینی ساخته‌اند. اما ابراهیمِ حاتمی‌کیا صاحبِ "آن"ی است که روحِ کارش را گره می‌زند به انقلاب اسلامی.

در شعر و ادبیات، علیِ معلمِ دامغانی به همین دلیل ویژه است. شاعرِ جنگ و شاعرِ انقلاب کم نداشته‌ایم. اما معلم در شعر به زبان و سبکی دست پیدا کرد، که در عینِ کهنه‌گی و استواری بر شانه‌ی سنت، همه چیزش نو بود. معلم از قالبِ کهنه‌ی مثنوی و وزنِ بلند، چیزی را آفرید که پیش از او هرگز ندیده بود کسی. یک آفرینشِ اصیل و بومی و غیرِ ترجمه‌ای. آفرینشی که پوپری‌ها هیچ‌گاه تحویلش نخواهند گرفت و هایدگری‌ها هرگز فهمش نخواهند کرد!

صدق و کذبِ آن‌چه این‌جا می‌نویسم بیش از هر چیز به زمان احتیاج دارد، تا او که غربال دارد از پیِ کاروان بیاید و...

اما در هنرهای تجسمی (از نقاشی بگیر تا حجم و...) چاره‌ای نداریم مگر این که از حمید عجمی نام ببریم. حمید عجمی از خطِ کوفی و نستعلیق و ثلث و نسخ چنان چیزی ساخت که دیگر حتا به زمان نیز نیازی نداریم تا وی را به بزرگی یاد کنیم. فراموش نکنیم، عجمی نیز همان تفاوت است، این‌بار در عرصه‌ای دیگر. عجمی تفاوتِ هنرهای تجسمی پیش از انقلابِ اسلامی و بعد از آن است.