دفترچه یادداشت

دفترچه یادداشت

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسماعیل دولابی» ثبت شده است

برادر من! همیشه مواظب باش اگر تشنه ای در اطراف خود یافتی قدرش را بدان. برادرت، رفیقت، جوان خانه‌ات، زن و بچه‌ات، اینها را آب بده، آب ثواب دارد. 

یعنی محبت بده.

وقتی دو مومن با یکدیگر مصافحه می‌کنند، هر کدام محبتش بیشتر باشد، افضل است. یعنی آب دهنده اوست.

دوست انسان را می‌برد. این که فرمود: شیعیان ما علم را از ثریا اخذ می‌کنند، مال محبت هم هست. از راه محبت و یگانگی. اول تسلیم بعد هم محبت. از راه ولایت و محبت. تسلیم که شد علم را اخذ می‌کند، تسلیم استاد، خدا، قرآن. این قاعده راه است. این اساس تعلیم و تعلم است.

مرحوم حاج اسماعیل دولابی 

طوبای محبت

۰۹ بهمن ۰۰ ، ۲۰:۳۲

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود:  یک زمانی یک نفر کارگر زن برایمان زراعت می کرد. از مازندران آمده بود. پیر زن خوش اخلاق بود. به او ننه می‌گفتیم. با این که اتاق کوچکی هم برای او مهیا بود. در گوشه حیاط زیر درخت پتو می‌انداخت و چای درست می‌کرد. تابستان بود. من هم خوشم می‌آمد. می‌رفتم پهلوی او چای می‌خوردم. گاهی هم مادرم برایش چای می‌آورد.


یک وقت آخر سال بود می‌خواستم مرخصش کنم. گفتم: ننه جون بیا حسابت را بکنم پولت را بدهم. روزی سه ریال می‌گرفت. گفت: الان وقت رفتن نیست. گفتم: چرا ننه؟ گفت: هنوز تخم خیارهامان را نگرفتیم. دیدم دو سه سال تابستان‌ها که آمده است برای ما کار می‌کند می‌گوید: تخم خیارهامان را. نمی‌گوید: تخم خیارهای شما را. یعنی با ما قاطی شده است.
معلوم بود این مطلب را برای طمع پول نمی‌گوید، بلکه یگانه شده بود. می‌خواست کارها را به خودش نسبت بدهد. ما هم ناچار شدیم نگهش داریم. دیدیم کسی را که این طور یگانه شده است نمی‌توان جوابش کرد.


نگاهی به رفیقم کردم و گفتم: سه سال است از ماه دوم بهار تا پاییز آمده این جا با ما یگانه شده است، ولی هفتاد سال است که خدا ما را آفریده است، بنده خداییم، هنوز با خدا یگانه  نیستیم.


ان شاء الله با محمد و آل محمد(ص) یگانه شویم. خودت را از آنها بدان و مال آنها. کارهای آنها را به خودتان نسبت بدهید. شما می‌گویید: من غلام آل محمدم یا کنیز آل محمدم. هرچه می‌خواهی بگو، ولی بدان خیلی به آنها نزدیکی. اگر یک جا آنها گفتند: تو مال خودمان هستی حرف نزن. اگر شما هم گفتی: من مال شما هستم، آنها چیزی نمی‌گویند.

۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۴۲

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: استفاده انسان در معاشرت دوگونه است؛ یکی استفاده از کلام است و دیگری مأنوس شدن؛ «یَدُ اللهِ مَعَ الجماعه»؛ وقتی چند مومن یک جا جمع می شوند و قلب‌ها همه یگانه است دست خدا هم آن جاست. «الجالسَهُ مُؤَثرَهٌ»؛ مجالست موثر است. آدم را عوض می‌کند و هیچ متوجه نیست. امیدوارم به زودی آثارش را پیدا کنی. ببینی که خدا درهایی را باز کرده است.


مجالست سلمان با پیامبر خدا خیلی قشنگ بود. تمام حواسش به حضرت بود. سوال نداشت. او «منّا اهل البیت» است، اما حدیث کم دارد. وقتی در محضر حضرت امیر(ع) می‌نشست، فقط حضرت را نگاه می‌کرد. حضرت فرمود: «مَن رانی رأَ الحقَّ»؛ کسی که مرا دید حق را دیده است. سلمان هم همین طور چشم دوخته بود به جمال امیرالمومنین(ع) و مرتب عکس بر می‌داشت. از علم علی(ع) و از اخلاق علی(ع) عکسبرداری می‌کرد. از بس که صدق و پاکی داشت.


امیدوارم شما هم به هر مومنی که برخورد می‌کنی قشنگ عکس برداری. عکاس نور می‌اندازد و عکس بر می‌دارد. شما هم ان شاء الله با همان نوری که خدا به شما عطا کرده است عکس می‌گیری.

۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۳۶