با این که رباب آدم بزرگ است، اما هنوز هم دارد گهوارهی خالی را تکان میدهد. گاهی وقتها مثلِ عروسکبازیِ ما با خودش حرف هم میزند. انگار واقعا خیال میکند که علیِ کوچکش توی گهواره خوابیده است. هیچ کسی هم هیچ چیزی به او نمیگوید. اگر ما، بچههای کوچک، مشغولِ عروسکبازی بودیم، شاید فاطمه دعوامان میکرد، اما رباب آدم بزرگ است، برای همین کسی به او چیزی نمیگوید. "علی که توی گهواره نیست. من خودم از توی سوراخ پردهی خیمه دیدمش، روی دستهای اباعبدالله خواب خواب بود..."
۲۳ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۰۰