دلیل وجود ما خداست. وقتی بود ما از بود اوست، کفار و اشقیا هم چنینند. فقط آنها نمیدانند. و الا نفس و حرکت و همه آثار آنها مال خداست.
بنابراین کفار از این جهت که غافلند بد هستند. ولی از آن جهت که خداوند آنها را به وجود آورده است محترمند. نشنیدهاید که پیامبر چقدر با آنها مودب حرف میزدند. چون وجودشان را از خداوند میدانستند، فقط میدیدند غافلند.
با آغاز حرکت انقلابی مردم ایران، کارتر در ۱۰ دی ماه ۱۳۵۶ به تهران سفر کرد تا حمایت کامل واشینگتن را به محمدرضا پهلوی ابلاغ کند. کارتر در ضیافتی که از طرف شاه به مناسبت ورودش ترتیب داده شده بود خطاب به محمدرضاشاه چنین گفت: «به دلیل رهبری بزرگ شاه، ایران جزیره ثبات در یکی از آشوبزدهترین نقاط جهان شدهاست. اعلیحضرت، این به دلیل تکریم بسیار نسبت به شما، رهبری شما و احترام و ستایش و عشقی است که ملت ایران به شما دارد. هیچ کشور دیگری در جهان برای برنامهریزی مشترک از ایران به آمریکا نزدیکتر نیست. هیچ کشور دیگری برای بررسی مشکلات منطقهای که مورد علاقهٔ هر دو طرف ما نیز هست ارتباط نزدیکتری از ایران با ما ندارد و هیچ رهبر دیگری نزد من احترامی عمیقتر و رابطهای دوستانهتر ندارد».
پیر سالینجر در سال ۱۹۸۱ در کتابی با نام «آمریکا گروگان را حفظ میکند» مینویسد که دیپلماتهای آمریکایی حاضر در این محل از سخنان کارتر «شگفتزده» شدهاند. زیرا جیمی کارتر در مبارزات انتخاباتی خود صریحاً به سیاست حقوق بشر تأکید کردهبود و همزمان ایران توسط عفو بینالملل به دلیل موارد نقض حقوق بشر محکوم شدهبود.
شاه پس از این سخنان حمایتی کارتر، قدرت مضاعفی برای مقابله با مخالفانش یافت.[۳] یک هفته بعد از سفر کارتر یعنی در تاریخ ۱۷ دی ۱۳۵۶، مقاله جنجالی «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات علیه روحالله خمینی به چاپ رسید.[۳] در واکنش به این مقاله، ناآرامیهایی در کشور رخ داد. در مشهد تظاهرات انجام شد و در روز ۱۸ دی در قمبازار و حوزه علمیه تعطیل شدند. تظاهرات مردم قم با تیراندازی نیروهای حکومت کشته داد.[۳] دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران نیز ۲ روز بعد در محوطه دانشگاه تظاهرات کردند و کلاسها را تعطیل کردند و بازار تهران نیز در روز چهلم «شهادت» کشتگان قم تعطیل شد.[۳] بدین ترتیب سلسله راهپیماییهای روز چهلم «شهدای» شهرها آغاز شد و هر ۴۰ روز در شهری تظاهرات میشد.[۳]
در پنجمین ملاقات با زیمرمن (کارمند سفارت آمریکا در پاریس و نماینده کارتر برای مذاکره با حضرت امام) در ۷ بهمن ۱۳۵۷ ابراهیم یزدی پیام امام خمینی را خواند که در آن آمده بود: «کارها و عملیات بختیار و سران کنونی ارتش نه تنها برای ملت ایران، بلکه برای دولت آمریکا هم به خصوص آینده خود آمریکا هم در ایران، سخت ضرر دارد. و من ممکن است مجبور شوم دستور جدیدی دربارهٔ اوضاع ایران بدهم. بهتر است شما به ارتش توصیه کنید که از بختیار اطاعت نکند. دست از این حرکات بردارند. ادامهٔ این عملیات توسط بختیار و سران ارتش ممکن است فاجعهای بزرگ به بار آورد. اگر او و ارتش در امور دخالت نکنند و ما ملت را ساکت کنیم ضرری برای آمریکا ندارد. اینگونه حرکات و رفتار، ثبات و آرامش منطقه را باعث نخواهد شد. ملت از من حرفشنوی دارد و ثبات به دستور من و با اجرای برنامهٔ من به وجود خواهد آمد. وقتی من دولت موقت را اعلام کنم خواهید دید که رفع بسیاری از ابهامات خواهد شد و خواهید دید که ما با مردم آمریکا دشمنی خاصی نداریم و خواهید دید که جمهوری اسلامی که بر مبنای فقه و احکام اسلامی استوار است چیزی نیست جز بشردوستی و به نفع صلح و آرامش همهٔ بشریت است. بستن فرودگاهها و جلوگیری از رفتن ما به ایران ثبات را بیش از پیش برهم میزند، نه آنکه اوضاع را تثبیت نماید. از جانب نیروهای طرفدار من خواسته شده است که اذن بدهم بروند فرودگاه را باز کنند با زور. اما من هنوز چنین اذنی ندادهام. همچنین نیروهای مسلح از نظامی و غیرنظامی، از جمله عشایر درخواست عمل برای پایان دادن به وضع کنونی کردهاند. اما من هنوز اذن ندادهام و ترجیح میدهم که کار با مسالمت تمام شود و سرنوشت مملکت به دست ملت سپرده شود.»
ژنرال هایزر فرستاده نظامی کارتر ۱۴ دی ۵۷ وارد ایران شد، او بامداد ۱۴ بهمن کشور را ترک میکند. او خبر اعلان بیطرفی ارتش را در روز 22 بهمن شنید اما متعجب نبود. متن مکالمه تلفنی هایزر با وزیر دفاع آمریکا - که در سال ۲۰۰۸ از حالت طبقهبندی خارج شده - حاوی یک اعتراف تاریخی دربارهٔ کاری است که کارتر و دستیارانش با ارتش شاهنشاهی کردند.در حقیقت ژنرال هایزر به گواهی اسناد سیا ماموریت داشت تا از کودتای نظامی ارتش جلوگیری کند و تنها زمانی نیاز به کودتا باشد که نیروهای کمونیست و دسته جات سیاسی منصوب به آنها قدرت را در دست بگیرند .ژنرال هایزر در خاطرات خود می نویسد که یازده ساعت در دفتر سپهبد خلبان امیر حسین ربیعی حضور داشته تا فرمانده نیرو هوایی را به عدم کودتای نظامی و بخصوص نیروی هوایی اقناع کند . هایزر میگوید: «ما همواره ارتش را به کنار آمدن تشویق کردهایم؛ بنابراین آنها باید مستقیماً پیش بازرگان رفته باشند.»(۱)
برژینسکی مشاور امنیت ملی در دولت جیمی کارتر در آمریکا در ۱۲ تیرماه سال ۱۳۵۹ در عمان با صدام ملاقات و در آنجا مجوز حمله به ایران را داد.[۷]به طور کلی می توان سیاست آمریکا در قبال ایران را یک سیاست موفق قلمداد نمود، در دهه ۱۹۸۰ به واسطه جنگ ایران و عراق و نیاز هر دو کشور به منابع مالی ارزش نفت به شدت کاهش یافت[۸] تا حدی که میانگین قیمت نفت در سال ۱۹۸۶ به حدود ۱۴ دلار رسید، که حدود یک سوم قیمت آن در دهه ۱۹۷۰ بود، از آن گذشته بسیاری از تسلیحات خریداری شده توسط دولت های ایران و عراق در جنگ هشت ساله نابود شد و تهدید علیه منافع آمریکا در منطقه با تضعیف دولت های ایران و عراق کاهش یافت، در عمل سیاست گذاری آمریکا در قبال کشور ایران و منطقه هارتلند خاورمیانه بر اساس نظریه برژینسکی تغییر پیدا کرد[۹] برژینسکی در آزادسازی گروگانهای سفارت آمریکا در تهران بعد از انقلاب ایران نقش مهمی ایفا کرده بود.
اگر چیزی از دنیا نصیب شما نشد بدانید که مال شما نبوده است. اگر درست شد خدا خواسته است. و اگر درست نشد خدا نخواسته است. لذا در آیه ۲۳ سوره حدید فرمود: وقتی چیزی به شما میدهند خوشحال نشوید و وقتی از شما میگیرند پکر نشوید.
اگر با مشیت خدا آشنا شوید و عقیده داشته باشید، غصه های دنیا کنار میرود. "شد شد، نشد، نشد." در هر حال میگوییم: به چشم.
اگر مملوک دنیا هستی، همیشه به تو میگوید: مواظب من باش! مبادا بخوابی که دزد مرا میبرد، و مرتب به تو حکم میکند. ولی اگر شما مالک شدی راحت میخوابی، به تو دستور نمیدهد. اگر هم کسی آن را ببرد بالاخره شما مالک آن هستی. اگر چند دست هم بگردد ملک شماست. اگر در این دنیا هم به شما نرسد در آن دنیا به شما خواهد رسید. حکم خدا هیچ گاه ضایع نمیشود.
کسی که مالک باشد میتواند ببخشد، میتواند بفروشد. ولی مملوک دنیا اگر پیشامدی برای مال بشود دق میکند. ان شاءالله با فهم و ادراک، مالک خودمان، مالک دنیا، مالک لباس و پول خود باشیم.